سرگذشت دختران و پسرانی که در فقر به دنیا آمده اند و در فقر و اعتیاد پدر و مادر از دنیا رفته اند زنان و مردانی که از نرفتن به کمپ و مراکز ترک اعتیاد سرباز میزنند و مواد مخدر را بیشتر از ترک اعتیاد خود دوست دارند، این زندگی ها شاید برای کسی جالب نباشد. شاید اصلا تاثیری بر جامعه نداشته باشند، اما انسانیت حکم می کند که با نشان دادن وضعیت زندگی این کودکان، دست پر مهری برای زندگیشان بیابیم.
داستان این مقاله در مورد زندگی دختر بچه ای در زرند کرمان است. دختر بچه ای که حتی نام او در آمار ایران وجود ندارد. زیرا نه خودش و پدر او دارای شناسنامه ای نمی باشند. این کودک که همراه با پدر خود در اتاقکی محقر، در یکی از گاوداری های قلع گنج در جنوب کرمان زندگی می کنند، دارای بیماری نادری است که علاوه بر فقر بر درد و رنج این خانواده دو نفره می افزاید.
دخترک این داستان نامش رقیه است. رقیه ای که مبتلا به توموری نادر در شکم خود بوده، که سبب رشد عجیب در یکی از پاهایش شده است.
زندگی رقیه اعتیاد مادر
والدین این کودک سه سال قبل و به دلیل اعتیاد مادر رقیه از یکدیگر جدا شده اند. مادر این کودک نه تنها به اعتیاد دچار بوده است، بلکه به تکدیگری نیز می پرداخت. او برای این کار رقیه را نیز همراه با خود به شهر می برد. اعتیاد مادر و نداشتن فرهنگ مناسب رفتاری، سبب غفلت از بیماری مادرزادی شد، که داشت در بدن رقیه ریشه می دواند.
در واقع غده ای که در بدن رقیه بود، کم کم به سوی ران او حرکت کرده و بعد از مدتی ورم پایش از انگشت شست شروع شده و با سفت شدن عضلات زیر زانوی او، باعث ناهنجاری در وضعیت جسمانی این دخترک ۳ ساله کرده بود. بعد از طلاق رقیه همراه با پدر خود در یک گاوداری متروکه در خارج شهر زندگی می کرد.
این اتاقک از وضعیت نامطلوبی برخوردار بود و به دلیل کار پدر، او ساعت ها با یک پای تغییر شکل یافته در اتاق تنها بود. عدم وجود آب آشامیدنی بهداشتی در آن مکان دور افتاده سبب شده بود که رقیه ماه ها از آب دام ها بنوشد. همین امر باعث به خطر افتادن سلامتی این کودک می شد.
با شناختن این کودک بیمار توسط خیرین، خیلی سریع مددکاران اجتماعی به سراغ او رفته و با همکاری پدرش و کسب اجازه از او، دستور انتقال رقیه را به موسسه خیریه مهرآفرین در تهران صادر کردند. مددکار او در مورد رقیه اذعان داشت که به دلیل محدود بودن روابط اجتماعی کودک با دنیایی اطرافش، به شدت از جمعیت و وسایل نقلیه واهمه داشت. همچنین به دلیل نبودن شرایط بهداشتی مناسب، کودک حاضر به استحمام نبود.
اما دیری نپایید که با کمک مددکاران و روانشناسان موسسه مهرآفرین این کودک از لحاظ روحی، به شرایط عادی بازگشت. آخرین خبر ها از رقیه حاکی از آن است که، شکم و پای او تحت عمل جراحی قرار گرفته و هم اکنون حال جسمانی او رو به بهبودی است.
آینده رقیه به عنوان نمونه ای از کودکان بی هویت
با کمک مسئولان موسسه مهرآفرین در تهران، برای این کودک شناسنامه صادر شد و یک موسسه خیریه به تقبل تمام هزینه های درمان وی پرداخت.همچنین مادر او توسط همین موسسه، به کمپ ترک اعتیاد زنان فرستاده شد تا مورد درمان قرار گیرد.
اما آیا مادر او پس از ترک، صلاحیت نگهداری از فرزند خود را خواهد داشت یا خیر؟ این در حالی است که رقیه به دلیل غریب بودن با مادر خود به شدت از دیدن او پرهیز می کند. در واقع رقیه نمودی از هزاران کودک گمنامی است که سالانه در گوشه و کنار این کشور به دنیا می آیند و زندگی خود را در فقر و بی هویتی ادامه می دهند.
نداشتن امید به زندگی در این افراد سبب گرایششان به کارتن خوابی و اعتیاد می شود.
پاسخ دهید