تاریخ بروز رسانی فروردین ۲۲, ۱۳۹۸
در همه زندگیم سعی کردم از دخترم مراقبت کنم. شبانه روز کار کردم تا او کمبودی نداشته باشد، تا نکند دیگران بگویند که لیاقت مراقبت از او را نداشته ام. این داستان زندگی زنی درد کشیده است که عامل اعتیاد دختر ۱۷ ساله اش بود با عدم اطلاع از برخورد بیمار اعتیاد و حمایت ناسالم ،مادری که از روی ترس و ندانم کاری دخترش را در دام اعتیاد گرفتار می یابد و حال برای ترک اعتیاد زنان اقدام میکند.
دخترم سه ساله بود که به دلیل اعتیاد پدرش از او جدا شدم. سرپرستی آناهیتا را خودم بر عهده گرفتم، زیرا که نمی خواستم در محیطی آلوده به مواد مخدر بزرگ شود. زندگی سختی پیش رو داشتم. اما از همان اول شبانه روز کار می کردم تا آناهیتا در آسایش زندگی کند. از این رو او را ساعت ها در خانه تنها می گذاشتم.
از آن جایی که پدرش در پیش چشمان او کارتن خواب شده بود، حتی تصور هم نمی کردم روزی دخترم به سراغ مواد مخدر برود. با بزرگتر شدن آناهیتا متوجه تغییر رویه زندگیش شدم. لباس های کوتاه و تنگ، موهای افشان و بد حجابی را پیشه کرده بود.
باور نداشتم دخترم اعتیاد پیدا کرده و سکوت کردم
اما هیچکدام از این ها به اندازه روزی که بوی مواد مخدر را از لباس هایش حس کردم، مرا در هم نشکست. اما می ترسیدم. می ترسیدم که دخترم را از دست بدهم. نمی خواستم قبول کنم که دخترم معتاد شده است با این همه حال بازم برای ترک اعتیاد دخترم اقدام نکردم. روز ها پشت هم سپری می شد تا اینکه بعد از مدتی شاهد دریافت هدایایی گران قیمتی از سوی دخترم شدم. اما باز هم توان پرس و جو را از او نداشتم. به همین منظور در سکوت او را تحت نظر گرفتم.
آناهیتا دوستان زیادی داشت و روابط باز بسیاری با آن ها برقرار کرده بود. اما آنچه دیگر برایم غیر قابل تحمل بود، رابطه نامشروع با مردی ۴۷ ساله بود، که با پرایدی به دنبال او می آمد و در ازای خرید مواد مخدر و هدایایی گران قیمت از او سو استفاده می کرد.
دو بار او را در بهزیستی کمپ ترک اعتیاد زنان بستری کردم. اما آن ها نیز او را قبول نمی کردند. حتی دو شب او را در بخش روانی ترک اعتیاد زنان بستری نمودم، اما به دلیل مخارج بالای بیمارستان و عدم توان من برای پرداخت هزینه ها، مجبور به مرخص شدنش شدم. به تعقیب و گریز او پرداختم، تا اینکه او را در پراید همان مرد به اندام انداخته و جلوی ماشینش را گرفتم.
ابتدا مرد منکر آن شد که با دخترم در ارتباط است و ادعا کرد که راننده می باشد. اما بعد از تهدید و بیان اینکه از طریق مقامات قضایی پیگیر کار خواهم شد، گاز ماشین را گرفت و دخترم را هم با خودش برد.
درمانده و ملول به کلانتری آمدم و شکایتی تنظیم کرده ام، امیدوارم حداقل بتوانم بار دیگر دخترم را ببینم.
پایان پیام.
پاسخ دهید