تاریخ بروز رسانی شهریور ۵, ۱۳۹۸
این داستان ماجرای زنی غم دیده است که علی رغم میل خویش، سرنوشت شوم خود را برای دو دخترش رقم زده است. نام او زیباست و ۵۵ سال سن دارد. ۱۲ ساله بود اعتیاد پدر و همسر که نیازی برای ترک اعتیاد خود اقدامی نمیکردند.
پدر معتادش او را در ازای مواد به مردی فروخت. زیبا از همان کودکی بسیار نحیف بود و همین باعث شد که تا دو سال بعد از ازدواج باردار نشود. اولین فرزند خود را با سختی به دنیا آورد. درد پس از زایمانش و بی توجهی های شوهر معتادش آنچنان عذابش می داد، که تصمیم گرفت برای سرپوش گذاشتن بر این همه بی توجهی ها، کمی از مواد همسرش را مصرف نماید. اما نئشگی و بی خیالی پس از مصرف مواد مخدر او را از دنیایی بی رحم اطرافش جدا می کرد. همین امر سبب شد که هر روز بیشتر در منجلاب اعتیاد گرفتار شود.
حاصل ازدواج زیبا و همسرش ۱۲ فرزند بود، که ۸ تای آن ها به دلیل بی توجهی او و همسرش در سنین ۴ تا ۶ سالگی دچار تشنج می شدند و بعد از مدتی هم مرگ به سراغ آنان می آمد. نئشگی و سستی پدر و مادر مانع از آن می شد که کودکان را برای معالجه به دکتر ببرند و این گونه بود که آن کودکان نگون بخت جلوی چشمانشان پر پر می شدند.
در میان ۴ فرزند باقی مانده برای زیبا، دو دختر ۱۰ و ۱۲ ساله بودند، که از بی توجهی های روزگار جان سالم به در برده و دوران کودکی خود را طی می کردند. اما این دوران نه چندان شیرین جای خود را به شبی سیاه و مخوف داد، که منجر به از دست رفتن جان یکی از آن ها شد.
تلنگر برای درمان اعتیاد در کمپ ترک اعتیاد زنان
زیبا یک بار دیگر سرنوشت شوم خود را برای دخترانش تکرار کرد. با اینکه می دانست، ازدواج در کودکی چه زجری را به همراه دارد، در ازای مواد مخدر دختران خود را به عقد دو پیرمرد ۸۵ و ۹۰ ساله در آورد. بعد از مدتی خبری هولناک به او رسید، که آتشی بر جان و روحش زد. یکی از دختران او دست به خودکشی زده و در بیمارستان بستری شده بود. سراسیمه به بیمارستان رفت؛ بالای سر دختر بی جانش قرار گرفته بود. دیدن دخترش در آن حال و روز، مانند خنجری روحش را خراش می داد. بالاخره بعد از چند روز دختر به حرف آمد و اولین جمله ای که با مادر گفت این بود؛ مادر شوهر تو پیر تو است یا من؟
همین حرف ضربه نهایی را بر قلب زیبا زد. حق با دختر کوچکش بود. او نوه آن پیرمرد محسوب می شد، نه همسرش. زیبا با خود و سرنوشت ۴ فرزندش چه کرده بود. روزها مانند دیوانگان در خیابان ها قدم می زد، تا اینکه بالاخره تصمیم گرفت، بعد از ۴۵ سال مصرف مواد مخدر، آن را کنار گذاشته و زندگی سیاه خود را سر و سامان دهد. گویی که یکبار دیگر متولد شده و می خواهد این بار برای فرزندان خود مادری کند. او هم اکنون ۴۳ روز است که در کمپ ترک اعتیاد زنان حضور دارد و می خواهد پاک به سوی فرزندانش بازگردد.
پایان متن.
پاسخ دهید