تاریخ بروز رسانی مرداد ۹, ۱۴۰۰
اعتیاد زنان داستان دخترم و دامادم پروانه با اینکه از خانواده ای اصیلی بود، اما به هیچ وجه به سنت ها پایبند نبود و از این پارتی به پارتی دیگر می رفت، با پسران بسیاری در ارتباط بود و علنا به مصرف مشروب و سیگار می پرداخت. اوایل این زندگی برای پسرم جذاب بود و او همسرش را در مهمانی ها همراه می کرد. اما کم کم که بی بند و باری پروانه را دید، اختلافاتی میان آن ها شکل گرفت.
زنان اعتیاد به الکل
زنان اعتیاد به الکل پروانه به دلیل زندگی فقیرانه گذشته پسرم و فراش بودن من، او را تحقیر می کرد و بار ها به دلیل مشروب نخوردن و سیگار نکشیدن پسرم، او را مورد آزار و اذیت قرار می داد. تا اینکه پسرم که از شدت عشق به همسرش توان نه گفتن به او را نداشت، خوردن مشروبات الکلی و مواد مخدر را شروع کرد. کمتر از یک سال بود که به مواد مخدر آلوده شده بود و من که هر بار علت رنگ پریدگی و لاغر شدنش را می پرسیدم، کار زیاد را بهانه می کرد. تا اینکه یک شب از سوی بیمارستان با پسر بزرگترم محمد تماس گرفتند.
اوردوز مواد مخدر و مصرف الکل
سراسیمه به بیمارستان رفتیم و با دیدن پسرم احمد، قلبم از حرکت ایستاد. چند پرستار مرا به تختی منتقل کردند. بعد از به هوش آمدن، از احوال پسرم پرسیدم، که متوجه شدم او بر اثر اوردوز مواد مخدر و مصرف الکل بسیار بر روی تخت افتاده است. به بالای سرش رفتم. رمقی در جان نداشت. با دیدنم اشک از چشمانش سرازیر شد. ماجرا را پرسیدم، که متوجه شدم آن شب در یک مهمانی غیر متعارف، او و همسرش مواد مصرف کرده اند. متاسفانه پروانه به دلیل مصرف زیاد در مقاله اعتیاد زنان در دم جان باخته بود و پسرم که کمتر مصرف کرده بود، توانسته بود نجات یابد.
بهبودی در کمپ ترک اعتیاد
الان حدود یک سال است که از آن روز ها می گذرد و پسرم در بیمارستان اعصاب و روان بستری است و تحت درمان روانپزشکان قرار دارد. اعتیادش را با کمپ ترک اعتیاد از بین بردیم اما چه فایده، هر بار که او را از بیمارستان مرخص می کنند، دوباره بر سر مزار پروانه می رود و با اوردوز کردن، سعی می کند زندگی خود را پایان دهد. این روز ها تنها از خدا می خواهم، که زندگی پسرم را یک بار دیگر به پسرم بازدهد.
پاسخ دهید