تاریخ بروز رسانی اردیبهشت ۱۴, ۱۴۰۳
مصرف اعتیاد دخترم به گل ماریجوانا اعتیاد به گل در زنان و درمان اعتیاد در کمپ ترک اعتیاد زنان نمونه از داستانی واقعی از شروع اعتیاد به گل و آغازی برای مصرف اعتیاد به شیشه زنان برای اکثر دخترا اولین تجربه ۱۸ سالگی شان خریدن ماشین، خانه، مسافرت با دوستان، تولد های شکیل و.. است و برای من اولین تجربه ۱۸ سالگیم کشیدن سیگار و گل ماری جوانا بود و شروع اعتیاد گل در جمع دوستانه
اسم من غزال است و در یک کلینیک زیبایی کار می کنم. تمامی دختر های همکارم، هم سن و سال هستند. برای همین ما با هم رابطه خوبی داریم و مهمانی ها و دورهمی های بسیاری را با هم یکدیگر می گیریم. در همین دورهمی ها بود که من کم کم سیگار کشیدن را شروع کردم. راستش را بخوایین تمامی دوستان و همکارانم سیگار و قلیان می کشند و اگر شبیه به اونا نباشی تو جمعشون جایی نداری.
اعتیاد به گل و سیگار زنان
مصرف اعتیاد به گل و سیگار در زنان با شروع دخترانه من اینطور شد که منم سیگار کشیدن رو شروع کردم تا بتونم عضوی از این جمع دوستانه باشم. جمعی که در آن هر نوع رابطه ای وجود داشت. علاوه بر این، کشیدن مخدر هایی مثل گل و شیشه هم بسیار رایج بود. منم با دیدن اونا ترغیب شدم که سیگار و گل کشیدن رو امتحان کنم.
اولین بار با دوستام که رفته بودم باغ گل رو امتحان کردم. حس خیلی خوبی داشت. اون روز واقعا به من خوش گذشت. به طوری که هرگز مزه خوشی اونروز از زیر زبونم بیرون نمیره. بعد از اون هم هر زمان احساس می کردم که تحت فشار و یا تنش هستم، از یکی از دوستام می خواستم که برام کمی گل بیاره. اینطور شد که من دیگه تحمل هیچ گونه ناراحتی رو نداشتم و دلم می خواست همیشه شاد و خوشحال باشم.
کم کم به خودم اومدم و دیدم، فقط زمانی که گل می کشم خوشحالم و بقیه ساعات انرژیم خیلی کم هست. بعد از یک سال دیگه گل هم راضیم نمی کرد. احساس می کردم نمی تونم به اندازه گذشته خوشحال باشم. در واقع به دنبال خوشی بودم که بار اول با کشیدن گل تجربه اش کرده بودم. اما اون خوشی هرگز دیگه به سراغم نیومد.
اعتیاد به شیشه در زنان
شروع به اعتیاد شیشه زنانه بعد از یک سال، توی یکی از مهمونیای شبانه ای که می رفتم، با اعتیاد شیشه آَشنا شدم. دود و دمش به اندازه گل نبود و تونست برای بار دوم همون خوشی و شادی رو بهم القا کنه. اگه دروغ نگم خیلی بیشتر از کشیدن گل لذت بخش بود. از اون شب به بعد من دیگه گل نکشیدم و هر بار که می خواستم شاد و خوشحال باشم به سراغ شیشه می رفتم.
کشیدن شیشه برای شش ماه ادامه پیدا کرد. اما بعد از این مدت باز هم به یه در بسته خوردم. نمی دونم چرا اون احساس خوشی اول رو نداشت. برای همین هم من هر بار کمی بیشتر استفاده می کردم تا بتونم اون انرژی سابق رو بدست بیارم.
عوارض مصرف شیشه در بانوان
عوارض اعتیاد شیشه در زنان خودم متوجه نبودم، اما روز به روز لاغرتر و گاهی با توهمات می شدم. اینقدری که مادربزرگ پیرم هم متوجه شده بود. کم کم داشتم از این زندگی خسته می شدم. بساط کشیدن گل و هر روز نئشگی و خماری. وقتی به خودم اومدم که حسابی گرفتار شیشه شده بودم و به خاطر غیبت های مکرر سر کارم و توهماتم، اخراج شدم.
ترک اعتیادم در کمپ زنان
اخراج شدنم تلنگری برای من بود تا برای ترک اعتیاد به خودم بیام و به کمپ بانوان و ببینم هم سن و سال های من دارن میرن دانشگاه و تشکیل خانواده میدن، ولی من یک معتاد کامل بودم. حقیقتش رو بخواید، با یه ذره اراده و غروری که برام مونده بود خودم به کمپ ترک اعتیاد زنان اومدم تا ترک کنم. الان حدود ۳۵ روزه که در اینجا هستم و اصلا باورم نمیشه که تونستم تو این مدت شیشه نکشم.
همه امیدم به اینه که از کمپ مرخص بشم و برم کنار مادربزرگم و یه زندگی معمولی با همه خوشی ها و نا خوشی هاش داشته باشم. زندگی به من یاد داد که همیشه نمیشه تو شادی زندگی کرد و لازم نیست همیشه سطح انرژی بالایی داشته باشم. لطفا فریب روانشناسی زرد و دوستانی که همیشه شاد و شنگول هستند رو نخورید، چون شما از باطن زندگی شون بی اطلاع هستید.
پایان متن.
نیلوفر ساکی
پاسخ دهید