ماجرای عشق ما زبانزد فامیل بود. عشقی که بعد از ۱۰ سال مخالفت خانواده ها به سرانجام رسید. این داستان زندگی هنگامه و شهریار است که از زبان این زن ۴۵ سال نقل می شود.او اعتیاد به الکل و بعدها در ساخت شیشه بخاطر علم شیمی.
سه ماه میشود که پاک هستم اما برای ترک اعتیاد به یک مرکز درمانی ترک اعتیاد ( کمپ ) با کمک پدرم آمده ام اما من خیلی ناراحت هستم و عذاب وجدان دارم که بخاطر مصرف مواد به همسر و فرزندم از لحاظ روحی و روانی مشکلاتی برایشان بوجود آوردم ،مرا ببخشند و مثل گذشته...
من در خانواده ای ۷ نفره در مشهد به دنیا آمدم. پدرم سرایدار خانه های خصوصی بود و مادرم نیز خانه دار و معتاد. از آنجایی که پدرم دیر به دیر به خانه می آمد، مادرم از فرصت استفاده کرده و دوستان معتاد خود را به خانه می آورد.