نامش محسن بود در کمپ ترک اعتیاد مردانه. پسری که اگر سنش را نپرسیده بودم گمان می کردم حداقل ۴۰ سال سن دارد. در گوشه ای از کمپ تمایلی مردان نشسته بود و به آینده ای که حتی خود از آن اطمینان نداشت فکر می کرد. به کنارش رفتم و نامش را پرسیدم. با بی...
در ادامه قسمت دوم اعتیاد زنانه من کناره گیری ناگهانی دوستانم باعث شد که احساس تنهایی عجیبی بر من حاکم شود. برای همین هم سعی کردم مابقی شب را با آن ها مخالفت نکنم تا دیگر مرا کنار نگذارند. نتیجه این تصمیم باعث شد که در آخر شب من تبدیل به یک معتاد مست الکل...
درد تنهایی باعث اعتیاد زنانه من شد نمیدانم شاید اعتیاد من به عنوان زن جور دیگر توجیه دیگر باشد ۱۷ ساله بودم که مرا به عقد مراد در آوردند. دختری روستایی که با یک نظامی ازدواج کرد و از همان روز اول بعد از ازدواج به دور از خانواده زندگی می کرد.احساس تنهایی شدیدی داشتم....