ده سال بیشتر نداشتم که روزی پدرم به خانه آمد و گفت می خواهد با زن دیگری زندگی کند. آن زمان معنی این حرف را متوجه نشدم. اما زمانی که مادرم طلاق گرفت و خواهرم را با خود برد، متوجه عمق تنها شدن خودم شدم. البته قبل از آن هم رابطه ی مادر و فرزندی...
در کمپ زنان در حال قدم زدن بودیم، که ناگهان دختر جوانی را دیدم که چمباته زده در کنار دیوار نشسته بود. به نزدیکش رفتم تا با او صحبت کنم. با دیدن ما از جای خود برخاست و سلام کرد. مسئول کمپ ترک اعتیاد بانوان از او خواست، در صورت تمایل با ما مصاحبه ای...