این سوالی است که اگر از هر زن بیمار اعتیاد پرسیده شود، می گوید مواد مخدر و اگر از هر زن سالمی پرسیده شود می گوید فرزندم. این تفاوت میان یک زندگی سالم و زندگی همراه با مواد مخدر است. این بار به سراغ این بیمار زنان در کمپ بانوان رفته ایم. تا به پای صحبت هایشان بنشینیم. از دلایل شان برای ترک اعتیاد بپرسیم و اینکه چگونه به مواد مخدر روی آورد اند؟
پریوش زنی روستایی اهل یکی از روستاها در مرز افغانستان می باشد. او دارای دو فرزند و همسر می باشد. اولین بار ۱۵ سال پیش به مواد مخدر روی آورده بود. خودش دلیل این کار را کنجکاوی و تشویق دوستانش عنوان می کرد. وی می گفت که در ماه اول، مصرف مواد مخدر رایگان بود و هزینه آن را دوستانم می دادند، اما بعد از آن، همیشه بخشی از خرجی خانه را صرف آن می کردم.
همسرم در این ۱۵ سال بسیار اصرار داشت که ترک کنم، که هر بار با مخالف من رو به رو می شد. در این ۱۵ سال زندگی سیاهی را برای دو دخترم فراهم کردم. روز های که از درد خماری به آن ها ناسزا می گفتم و در صورت جر و بحث، آنها را کتک میزدم. نمی خواهم آن روز ها را به خاطر بیاورم. ای کاش می توانستم با یک قیچی این پانزده سال را برش میزدم و به دور می انداختم. اما …
الان حدود ۳۶ روز است که در این مرکز ترک اعتیاد بستری هستم. می خواهم پاک از اینجا بروم و زندگی جدیدی را در کنار خانواده ام آغاز کنم. خوشحالم خانواده ای دارم که بعد از این شرایط، پذیرای من هستند.
اعتیاد به مواد مخدر در خانواده
زن دومی که در کمپ با او ملاقات کردیم، حدودا ۳۵ ساله بود. او به مدت ۲۷ روز بود که در پاکی به سر می برد. از او در مورد اعتیادش سوال کردم. او در پاسخ گفت؛ حدود ۱۷ سال است که به مصرف مواد مخدر مشغول است. دارای ۳ فرزند است، که همراه با همسرش زندگی می کند.
او در مورد ابتلای با مواد مخدر می گوید. اینکه این بلای خانمان سوز او و ۴ برادرش را بعد از مرگ پدر و مادرش آلوده کرده است. در ابتدا به تریاک معتاد بوده است و در دو سال آخر اعتیاد به شیشه ، حشیش و دیگر مواد مخدر صنعتی. او می گوید که از این وضعیت خسته شده است. تا اینکه به حمایت و کمک امام جمعه درح، به بیرجند آمده تا در یکی از کمپ های ترک اعتیاد بستری شود. او که هم اکنون می تواند سبک بال به سوی خانواده اش رود، بسیار خوشحال است و دیگر نمی خواهد از آن روز های رنج و درد چیزی به خاطر آورد.
تسکین درد های جسمی با اعتیاد به مورفین
بانوی سومی که در کنار دیوار کمپ ترک اعتیاد زنان ایستاده بود، جوان اما شکسته به نظر می رسید. به کنارش رفتم تا در مورد علت مراجعه به کمپ از او پرس و جو کنم. نامش فاطمه بود و ۳۲ سال سن داشت. او اولین بار برای رفع کمر درد و پا درد به مصرف شیره پرداخته بود. بعد از آن کم کم به مواد مخدر معتاد شده بود و حاصل این کار، به دنیا آوردن فرزندی معتاد بود.
فاطمه از اعتیاد فرزندش می گفت، این که هر وقت دختر چند ماهه اش تشنج می کرد، مقداری تریاک به او میداد. دختر او که اکنون ۱۲ سال دارد، همپای مادر به مصرف مواد مخدر می پردازد. در آمد فاطمه از کارگری در مزارع زعفران و زرشک تامین شد. درآمدی که تنها صرف خرید مواد مخدر می گشت. او در دسترس بودن مواد مخدر در روستاهای مرزی را یکی از علت های سوق دادن او به مواد مخدر می دانست.
دورهمی زنانه در اعتیاد زنان
کمپ های ترک اعتیاد زنان همیشه از افراد مختلفی پر است. فرقی ندارد که تحصیل کرده باشی و یا اهل یک روستای دور، همیشه اعتیاد در کمین است. این داستان در مورد زنی مرفه صادق است. زنی که همسری معتاد داشته و در شب نشینی های همسر و دوستانش، او نیز به استفاده از مواد مخدر وسوسه شده است.
نام او میترا بود و ۲۸ سال سن داشت. او در مورد اعتیاد خود می گوید که ابتدا همسرم با اصرار من برای مصرف مواد مخدر مخالفت می کرد، تا اینکه دیگر دست از سرم برداشت و من نیز به مصرف پرداختم. متاسفانه اعتیاد من از همسرم بیشتر شد و او دیگر مرا تحمل نکرد. به ناچار به خانه پدریم رفتم و مخفیانه شروع به مصرف کردم. دو سال بر همین منوال گذشت.
دو فرزند داشتم که در زمان خماری مانند غریبه ای خمشگین بر سرشان هوار می شدم. تا اینکه طاقت برادر هایم طاق شد و یک روز مستقیما به من گفتند؛ می دانیم که معتاد شده ای، اما اگر می خواهی در این خانه بمانی و برای فرزندانت مادری کنی، تو را به کمپ اجباری زنان می بریم، تا پاک شوی. این گونه بود که با حمایت خانواده ام و پشتیبانی برادرهایم به کمپ ترک اعتیاد زنان تمایلی آمدم، تا اشتباهی را که ۵ سال پیش مرتکب شدم، جبران کنم.
پایان متن.
پاسخ دهید