مواد مخدر قبل از آنکه هر عضو از بدن را دخیل کند، ذهن را مسموم کرده و فرد را دچار توهمات شدید می نماید. بسیار پیش آمده که فرد معتاد در این حالت دست به اعمال خشونت بار و یا جنون آمیز می زند. حوادثی که هر چند وقت یکبار در گوشه و کنار کشور به چشم می خورد، به علت عدم رسیدگی به این موارد در زمان مناسب است. در حقیقت این نوع رفتار ها به بخش اعصاب و روان مربوط بوده و باید توسط متخصصان و روانپزشکان مورد بررسی قرار گیرد.
یکی از افرادی که به موقعیت های حساس و برخورد با معتادان خطرناک تبحر دارد، خانم مینا کریمی می باشد، که دارای لیسانس پرستاری و ارشد روانپزشکی است. او در مرکز اعصاب و روان کار کرده و به خانواده هایی که گرفتار یک عضو بیمار شده اند کمک می کند. اغلب ماموریت های آن ها با چالش رو به رو بوده و باید خود را برای هر نوع برخورد و یا حادثه ای آماده کنند. در این مصاحبه به سراغ این بانو رفته، تا از جزئیات و خطرات شغل ایشان به درستی اطلاع یابیم.
خانم کریمی درباره شغلتان و اینکه چه دلایلی باعث انتخاب آن شد، برایمان توضیحاتی بدهید
بعد از اتمام تحصیلاتم بسیار به تغییراتی که سبب واکنش های شدید روحی و جسمی در فرد می شود، علاقه مند بود. یکی از عواملی که سبب بروز رفتار های جنون آمیز می گردد، مواد مخدر بوده که متاسفانه میزان مصرف آن در کشور ما کم نیست. مثلا در یک سال گذشته میزان مراجعات به مراکز و تعداد ماموریت های ما دو برابر شده است. این آمار برای مردان و زنان و اینکه از چه قشری باشند، فرقی نمی کند. بسیاری می پندارند که در محله های فقیر نشین آمار اعتیاد بالاتر است، در صورتی که تجربه ۱۰ ساله من در مرکز تخصصی اعصاب و روان نشان داده است، آمار این دو با یکدیگر برابر می باشد.
موارد توهم مواد ،اورژانس و درمان ترک اعتیاد چگونه بوده است ؟
تمامی ماموریت های ما دارای صحنه های دلخراشی هستند. زیرا خانواده ها از روی عجز و ناتوانی با ما تماس گرفته، تا کاری را که آن ها نتوانسته اند انجام دهند را، ما به پایان برسانیم. در ماموریت ها با صحنه های متفاوتی رو به رو می شویم. مثلا یکی از موارد اورژانسی ما مربوط به مردی بود که بر اثر مصرف شیشه دچار توهمات شدیدی شده بود. او تبر در دست داشت و در دست دیگرش فرزند کوچکش را گرفته بود. مرد مدام تبر خود را بر در و دیوار می کوبید و ما مدام نگران آن بودیم که مبادا به کودک آسیبی برساند. یکی دیگر از مواردی که عمیقا مرا ناراحت کرد، مربوط به یکی از ماموریت هایم می شد که طی آن گزارشی از یک خانواده دریافت کرده بودم، مبنی بر داشتن پسری معتاد، که دچار توهمات بسیاری شدیدی شده بود. فرد معتاد دارای پدر و مادری پیر بود که از دست فرزندشان خسته شده بودند. مادرش مدام از من می خواست که چیزی به او بدهم، تا او را فلج و خانه نشین کند، تا دیگر به سراغ مواد مخدر نرود. بیان این چنین جمله ای، آن هم از سوی یک مادر، نشان از درد بالایی دارد که آن ها از حضور و دیدن فرزند معتادشان تحمل می کنند.
اغلب زمانی که به ماموریتی می رویم می بینیم که پدر و مادر و همسر و فرزندی خردسال در گوشه ای از دیوار پناه گرفته اند، تا از آسیب های وارده در امان باشند. دیدن این چنین صحنه هایی برای هیچ کسی آسان نیست. اما اگر ما هم نتوانیم این چنین صحنه هایی را تحمل کنیم، پس چه کسی می تواند به این افراد کمک کند؟
آیا تا به حال مجبور به برخورد فیزیکی با بیماران شده اید؟
برای این شغل باید دارای آمادگی جسمانی خوبی باشید. همچنین در فنون دفاع شخصی باید دارای تبحر خاصی بوده تا بتوانید در صورت نیاز، بدون آسیب رساندن به شخص، وی را راهی کلینیک و یا کمپ ترک اعتیاد زنان کنید. از آنجایی که اکثر بیماران با رضایت خود برای درمان مراجعه نمی کنند، ما به دستور پزشک و با رضایت خانواده وی را بیهوش کرده و به کلینیک منتقل می کنیم. این نوع از انتقال هیچ آسیبی به فرد وارد نکرده و کمترین درد و رنج را برای خانواده ها به همراه دارد.
داشتن این چنین شغلی چه تاثیری بر زندگی شما داشته است؟
برخورد با انسان های مختلف و مواجه شدن با درد و رنج آن ها از من فرد صبوری ساخت که با درک کردن انسان ها و محیط اطرافش توانسته است با کمترین مشکل، بر دغدغه های زندگی فائق آید. این شغل به شما نشان می دهد، فرای ظاهر افراد، هر کس دارای مشکلات خود می باشد، که ما از آن بی خبر هستیم. پس اگر فرد به هر دلیلی با ما به تندی برخورد کرد، قدری صبوری کنیم شاید او دیگر طاقتش تمام شده باشد.
پایان پیام.
نیلوفر ساکی
پاسخ دهید